آیه 47 سوره احزاب

از دانشنامه‌ی اسلامی

وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ بِأَنَّ لَهُمْ مِنَ اللَّهِ فَضْلًا كَبِيرًا

[33–47] (مشاهده آیه در سوره)


<<46 آیه 47 سوره احزاب 48>>
سوره :سوره احزاب (33)
جزء :22
نزول :مدینه

ترتیل

ترجمه (مکارم شیرازی)

ترجمه های فارسی

و مؤمنان را بشارت ده که خدا را بر آنان فضل (و رحمت عظیم و ثواب) بزرگ خواهد بود (که از حد تصور آنها بیرون است).

و مؤمنان را مژده ده که برای آنان از سوی خدا فضل بزرگی خواهد بود،

و مؤمنان را مژده دِه كه براى آنان از جانب خدا بخشايشى فراوان خواهد بود.

و مؤمنان را بشارت ده كه از سوى خدا برايشان فضيلتى بزرگ آمده است.

و مؤمنان را بشارت ده که برای آنان از سوی خدا فضل بزرگی است.

ترجمه های انگلیسی(English translations)

Announce to the faithful the good news that there will be for them a great grace from Allah.

And give to the believers the good news that they shall have a great grace from Allah.

And announce unto the believers the good tidings that they will have great bounty from Allah.

Then give the Glad Tidings to the Believers, that they shall have from Allah a very great Bounty.

معانی کلمات آیه

«فَضْلاً کَبِیراً»: خیر و نعمت فراوان. یعنی خداوند آن قدر از فضل خود به مؤمنان می‌بخشد که موازنه میان عمل و پاداش را به کلّی به هم می‌زند. برتری بزرگ بر سائر ملّتها.

نزول

عکرمة و حسن بصرى گویند: وقتى که آیه 2 سوره فتح «لِیغْفِرَ لَک اللَّهُ ما تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِک وَ ما تَأَخَّرَ» نازل گردید. مردانى از مؤمنین نزد رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم آمدند.

و گفتند یا رسول اللّه هنیئا لک، یعنى بر تو نزول این آیه گوارا باد و ما می‌دانیم که خداوند تو را مشمول عنایت و لطف خویش قرار می‌دهد پس خداوند با ما چه خواهد کرد؟ سپس این آیه نازل شد.

ربیع بن انس گوید: وقتى که آیه 9 سوره احقاف «وَ ما أَدْرِی ما یفْعَلُ بِی وَ لابِکمْ» نازل شد بعد از آن آیه 2 سوره فتح نازل گردید سپس مؤمنین به رسول خدا صلی الله علیه و آله چنین (موضوعى که قبلاً گفته شد) گفتند و بعد این آیه نازل شد.

و نیز گویند این آیه با آیات 45 و 46 و 48 پنج سال قبل از هجرت در مکه نازل شده است.

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ بَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ بِأَنَّ لَهُمْ مِنَ اللَّهِ فَضْلًا كَبِيراً «47»

و به مؤمنان بشارت ده كه براى آنان از سوى خداوند بخششى بزرگ است.

وَ لا تُطِعِ الْكافِرِينَ وَ الْمُنافِقِينَ وَ دَعْ أَذاهُمْ وَ تَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ وَ كَفى‌ بِاللَّهِ وَكِيلًا «48»

و كافران و منافقان را اطاعت مكن، و به آزارشان اعتنا مكن، و بر خدا توكّل نما كه خداوند براى وكالت كافى است.

نکته ها

بى‌اعتنايى به آزار و اذيّت دشمنان به معناى سستى و كوتاهى در برخورد با آنان نيست، بلكه به معناى توكّل و اميدوارى به رحمت الهى، دلسرد نشدن از برخوردهاى آنان است.

پيامبر، از جانب خداوند مأمور مى‌شود تا به مؤمنان بشارت دهد كه لطف و فضل ويژه او شامل حال آنان مى‌شود و اين خود بزرگ‌ترين لطف خداست.

اين آيه، وَ بَشِّرِ ... مصداق و نمونه‌ى آيه‌ى قبل است كه فرمود: «مُبَشِّراً».

پیام ها

1- ايمان، شرط دريافت الطاف ويژه‌ى الهى است. «بَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ»

2- رهبر بايد به مؤمنان بشارت دهد. «بَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ»

3- رفتار خدا با مؤمنان بر اساس فضل است. «مِنَ اللَّهِ فَضْلًا» البتّه تفضّلات الهى بر بندگان، داراى درجات و مراتبى است. «فَضْلًا كَبِيراً»

4- كسى كه به سرچشمه‌ى قدرتِ حقّ دلگرم شد، مى‌تواند از منحرفان جدا شود. مِنَ اللَّهِ فَضْلًا كَبِيراً- وَ لا تُطِعِ‌ ...

5- بى اعتنايى به كار شكنى‌هاى كفّار و منافقان و مقاومت در برابر خواسته‌هاى آنان، به توكّل نياز دارد. «لا تُطِعِ‌- دَعْ أَذاهُمْ‌- تَوَكَّلْ»

جلد 7 - صفحه 382

6- كفّار و منافقان در يك خط هستند. «وَ لا تُطِعِ الْكافِرِينَ وَ الْمُنافِقِينَ» كار هر دو آزار دادن مؤمنان است. «أَذاهُمْ»

7- در شرايطى، رهبر بايد فقط ارشاد كند و به فكر مقابله به مثل و انتقام از مخالفان نباشد. «دَعْ أَذاهُمْ»

8- به خداوند توكّل كنيم، زيرا او وكيل لايق و با كفايتى است. «وَ كَفى‌ بِاللَّهِ وَكِيلًا»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ بَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ بِأَنَّ لَهُمْ مِنَ اللَّهِ فَضْلاً كَبِيراً (47)

وَ بَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ‌: و بشارت و مژده بده اى پيغمبر مؤمنان را كه سالك طريق حق و تابع امر تو باشند، بِأَنَّ لَهُمْ مِنَ اللَّهِ‌: به آنكه مر ايشان راست از نزد خدا، فَضْلًا كَبِيراً: بخششى بزرگ و زياده بر مزد اعمال ايشان يا افزونى بر ساير امم.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا اللَّهَ ذِكْراً كَثِيراً (41) وَ سَبِّحُوهُ بُكْرَةً وَ أَصِيلاً (42) هُوَ الَّذِي يُصَلِّي عَلَيْكُمْ وَ مَلائِكَتُهُ لِيُخْرِجَكُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ وَ كانَ بِالْمُؤْمِنِينَ رَحِيماً (43) تَحِيَّتُهُمْ يَوْمَ يَلْقَوْنَهُ سَلامٌ وَ أَعَدَّ لَهُمْ أَجْراً كَرِيماً (44) يا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِنَّا أَرْسَلْناكَ شاهِداً وَ مُبَشِّراً وَ نَذِيراً (45)

وَ داعِياً إِلَى اللَّهِ بِإِذْنِهِ وَ سِراجاً مُنِيراً (46) وَ بَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ بِأَنَّ لَهُمْ مِنَ اللَّهِ فَضْلاً كَبِيراً (47) وَ لا تُطِعِ الْكافِرِينَ وَ الْمُنافِقِينَ وَ دَعْ أَذاهُمْ وَ تَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ وَ كَفى‌ بِاللَّهِ وَكِيلاً (48)

ترجمه‌

اى كسانيكه ايمان آورديد ياد كنيد خدا را ياد كردنى بسيار

و تسبيح كنيد او را در بامداد و شبانگاه‌

او است آنكه درود ميفرستد بر شما و فرشتگان او تا بيرون آورد شما را از تاريكى‌ها بروشنى و ميباشد بگروندگان مهربان‌

تهنيت ايشان روزى كه ملاقات ميكنند او را سلام است و آماده كرده براى آنان پاداشى بزرگ‌

اى پيغمبر همانا ما فرستاديم تو را گواه و بشارت دهنده و بيم دهنده‌

و خواننده بسوى خدا باجازه‌اش و چراغى روشنى بخش‌

و مژده ده مؤمنان را بآنكه براى ايشانست از خدا بخششى بزرگ‌

و اطاعت مكن كافران و منافقانرا و واگذار آزارشان را و واگذار كارت را بخدا و كافى است خدا كه كار گذار باشد.

تفسير

ذكر كثير ظاهرا معناى عرفى دارد كه بر حسب احوال و از منه و اشخاص متفاوت ميشود و شامل است انواع ذكر را از قبيل قلبى و لسانى و اقسام آنرا از قبيل تقديس و تحميد و تهليل و تمجيد و تسبيح در اوّل روز و آخرش كه افضل از ساير اوقات است براى آنكه مشهود است و ذكر و شكر خدا در بدو ورود در كار و ختم آن مناسب است و ملائكه روز و شب در اوّل آندو حاضرند و از ائمه اطهار ذكر كثير بتسبيحات اربعه سى مرتبه و تسبيح حضرت زهرا و مقدار نامحدود از ذكر تفسير شده و مراد از تسبيح تنزيه ذات احديّت است از آنچه لايق او نيست لذا بعضى آنرا

جلد 4 صفحه 329

بنماز صبح و شام تفسير نموده‌اند كه مشتمل بر تسبيح و تنزيه و تقديس است و اخبار و اقوال در باب ذكر كثير بسيار است و خداوند آنذات اقدسى است كه رحمت ميفرستد بتوسط ملائكه و كاركنان دستگاه خود بر شما پى در پى تا تكميل نمايد استعداد شما را براى معارف و بيرون آورد شما را از ظلمات جهل و نادانى و حيرت و سر گردانى و وارد نمايد در فضاى روشن علم و دانش و تحقّق بحقائق روحانى و او باهل ايمان مهربان بوده و هست و اگر قصور يا تقصيرى در اين سير از ظلمات بعالم نور براى آنها روى دهد خودش كمك ميكند بهدايت و مغفرت و ملائكه‌اش باستغفار و طلب رحمت براى آنها در كافى از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه كسيكه صلوات بفرستد بر محمد و آل محمد ده مرتبه صلوات ميفرستند خدا و ملائكه بر او صد مرتبه و كسيكه صلوات بفرستد بر محمد و آل محمد صد مرتبه صلوات ميفرستند خدا و ملائكه بر او هزار مرتبه آيا نميشنوى قول خداوند را هُوَ الَّذِي يُصَلِّي عَلَيْكُمْ وَ مَلائِكَتُهُ‌ تا آخر آيه و در مجمع از پيغمبر (ص) نقل نموده كه فرمود رحمت فرستادند ملائكه بر من و على هفت سال چون نبود در آنوقت كسيكه مشمول رحمت شود غير از من و او و بعضى درود و رحمت الهى را به بيان معارف و احكام و صلوات ملائكه را باستغفار و خروج از ظلمات بنور را بخروج از كفر و معاصى و دخول در ايمان و طاعت تفسير فرموده‌اند و رحمت خدا بر مؤمنين را باستعمال ملائكه را در تهيّه صلاح آنها دانسته‌اند در هر حال تحيّت و تعارف اهل ايمان با يكديگر روز كه ملاقات نمايند ثواب خدا را كه بهشت جاويد است سلام است كه دلالت بر سلامتى و آسايش دائمى دارد يا تهنيت و مباركباد و خير مقدم ايشان از طرف خدا بتوسط ملائكه آنست و آماده نموده خدا براى آنها اجر و پاداش خوب پسنديده‌ئى كه فوق آن تصوّر نمى‌شود از حور و قصور و انهار و اشجار و اثمار كه در بهشت برين است و بزرگترين الطاف الهى بر بندگان آنستكه پيغمبر خاتم را فرستاده تا شاهد و ناظر بر عقائد و اعمال آنها باشد و صحيح و فاسد و بد و خوب را بآنها بشناساند و گواهى دهد بر آنان در محضر عدل الهى و بشارت دهد ايشانرا بثواب آخرت و بترساند از عذاب آن و دعوت فرمايد آنانرا بتوحيد و عدل و نبوّت و امامت و ساير معارف حقه بدستور الهى و چراغ نور افكنى باشد براى آنها كه تمام حقائق را بر

جلد 4 صفحه 330

ايشان روشن كند و تمام شكوك و شبهات را از آنها دفع فرمايد و راه هدايت و نجات و نيل بدرجات عاليات را بايشان ارائه دهد و فضل و مزيّت اهل ايمان بخود و ذرّيه طاهره‌اش را بر تمام امم در اجر بر اعمال آنان نزد خدا بآنها اعلام فرمايد و بايشان به اين معنى بشارت دهد يا بتفضّل الهى بر آنها زائد از ميزان استحقاقشان در اجر اعمال يا بفضيلت زائده ايشان بر امم از جانب خدا در هر جهت و از هر باب يا بتفضّلات بينهايت الهى كه بخودى خود بزرگ است در باره ايشان و بدلخواه و توقّعات اهل كفر و نفاق عمل نفرمايد چنانچه در اوّل سوره گذشت و اعتنا نكند بآزار و اذيّت لسانى و عملى آنها يا آزار و اذيّت نكند آنانرا و بقتل نرساندشان و توكّل كند بخدا در دفع شرّ آنها چون همه در قبضه تصرّف اويند و كافى است خدا كه كار گذار متوكّلين بخود باشد در تمام امور و احوال و لذا بعضى گفته‌اند اين آيه منسوخ است بآيه قتال و قمّى ره فرموده پنج سال قبل از هجرت از مكّه نازل شده و اين دليل بر خلاف تأليف است و اللّه اعلم.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ بَشِّرِ المُؤمِنِين‌َ بِأَن‌َّ لَهُم‌ مِن‌َ اللّه‌ِ فَضلاً كَبِيراً (47)

و بشارت‌ بده‌ مؤمنين‌ ‌را‌ باين‌

جلد 14 - صفحه 514

‌که‌ ‌از‌ ‌براي‌ ‌آنها‌ ‌است‌ ‌از‌ جانب‌ الهي‌ فضل‌ بزرگي‌.

مسئله‌: ‌در‌ باب‌ استحقاق‌ و تفضل‌ مكرر اشاره‌ ‌شده‌ ‌که‌ عقوبات‌ و بليات‌ و مصائب‌ نسبت‌ بكفار و مشركين‌ و ضالين‌ و مضلين‌ و ظالمين‌ و فساق‌ و فجار ‌از‌ روي‌ استحقاق‌ ‌است‌ زائد ‌بر‌ ‌آن‌ ظلم‌ ‌است‌ و خلاف‌ عدل‌ و محال‌ ‌است‌ ‌از‌ خداوند صادر شود و اما نعم‌ الهيه‌ و هدايت‌ ‌او‌ و مثوبات‌ دنيوي‌ و اخروي‌ ‌براي‌ مؤمنين‌ ‌از‌ روي‌ تفضل‌ ‌است‌ احدي‌ طلبي‌ ‌از‌ ‌خدا‌ ندارد و استحقاقي‌ ندارد ‌حتي‌ انبياء و اولياء زيرا جميع‌ عبادات‌ برابري‌ ‌با‌ كوچكترين‌ نعم‌ الهي‌ نميكند فقط قابليت‌ ميآورد ‌که‌ قابل‌ تفضلات‌ الهي‌ ميشود و تفضلات‌ الهي‌ ‌هم‌ مراتب‌ زيادي‌ دارد ‌هر‌ كرا بمقدار قابليت‌ باو تفضل‌ ميشود و ايمان‌ اصل‌ كليه‌ اعمال‌ صالحه‌ ‌است‌ و مؤمن‌ قابليت‌ تفضل‌ بسيار بزرگي‌ دارد لذا ميفرمايد: وَ بَشِّرِ المُؤمِنِين‌َ بِأَن‌َّ لَهُم‌ مِن‌َ اللّه‌ِ فَضلًا كَبِيراً.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 47)- همان طور که گفتیم در این آیه و آیه بعد بیان پنج وظیفه از وظائف مهم پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه و آله به دنبال بیان اوصاف پنج گانه است.

نخست می‌فرماید: «به مؤمنان بشارت ده که برای آنها از سوی خدا فضل و پاداش بزرگی است» (وَ بَشِّرِ الْمُؤْمِنِینَ بِأَنَّ لَهُمْ مِنَ اللَّهِ فَضْلًا کَبِیراً).

اشاره به اینکه مسأله «تبشیر» پیامبر صلّی اللّه علیه و آله تنها محدود به پاداش اعمال نیک مؤمنان نمی‌شود، بلکه خداوند آن قدر از فضل خود به آنها می‌بخشد که موازنه میان عمل و پاداش را بکلی بر هم می‌زند.

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

  1. تفسیر جامع البیان.
  2. کتاب دلائل النبوة از بیهقی.
  3. تفاسیر على بن ابراهیم و برهان.

منابع